عشق؛ اتفاق نیست که با آمدن و رفتن ها از چشم بی افتد عشق؛ تویی ! وجودت که عشق باشد می بخشی تمامِ مهربانیت را حالا اینکه بی حرمتی می کنند با نامِ عشق حالا اینکه تفاوتِ آغوش و بوسه هایِ عاشقانه را نمی فهمند حالا اینکه تو عاشق بوده ای و عاشقی کرده ای و ندیدند عشق؛ باز هم همان عشق است مثلِ خدا که ما بی مهر می شویم ما فراموشش می کنیم ما نمی بینیم دستانِ نوازشگرش را اما او باز هم خدایی می کند باز هم دلش برایِ خنده هایِ ما تنگ می شود. نه لالایی می خوانم؛ نه از سرِ دلخوشی کلمات را کنارِ هم چیده ام.. من امروز اگر باز اینجا؛ برایِ تو می نویسم تنها و تنها یک دلیل دارد.. معنایِ عشق را از محکم زمین خوردن آموختم.. از شکستن و دوباره خندیدن.. اگر تا به امروز نبودم و کم بودم؛ برایِ پیدا کردنِ باورِ از دست رفته ام؛ حوالیِ کوچه پس کوچه هایِ خدا تا می توانستم باریده ام.. امروز آمدم تا باز هم بگویم: عشق؛ تویی.. و عاشقی انعکاسِ خودِ توست در چشمانِ معشوقه ات



برچسب‌ها:
[ جمعه 11 دی 1394برچسب:, ] [ 17:35 ] [ shiva ]
[ ]

✔ بعضیا هستن آهنگای شاد دیگه به دلشون نمیشینه...! ✔ بعضیا هستن دلشون میخواد هیچ کس سکوتشون رو نشکنه...! ✔ بعضیا هستن زندگیشونو با دنیای مجازی پر میکنن...! ✔ بعضیا هستن جای شب و روزشون عوض شده...! ✔ بعضیا هستن دلشون میخواد یکی رو داشته باشن دوست داشتنش واقعی باشه...! ✔ بعضیا هستن دیگه از آدما میترسن...! ✔ بعضیا هستن تیپ مِـشـکی رو به هر تیپی ترجیح میدن...! ✔ بعضیا هستن همه جا تنهان و خنده های دیگران رو گوش میدن...! ✔ بعضیا هستن هی از خدا گِـله میکنن....! ✔ بعضیا هستن عاشق نوشته های پردردن چون دردشونو قشنگ توصیف میکنه...! ✔ بعضیا هستن خنده هاشون تلخه و گریه هاشون دیگه آرومشون نمیکنه...! ✔ بعضیا هستن دوس دارن شاد شن ولی همه ش فاز غم دنیاشونو میگیره...! ✔ بعضیا هستن دلشون شکسته ولی صداشو درنیاوردن...! ✔ بعضیا هستن از زندگی خسته ن ولی بخاطر بعضیا دارن زندگی میکنن...! ✔ این بعضی ها عجیب شبیه منن !!



برچسب‌ها:
[ سه شنبه 17 آذر 1394برچسب:, ] [ 19:41 ] [ shiva ]
[ ]

باید کور باشی و کر ... برای بودن , برای ماندن , برای آسیب ندیدن , برای تحمل کردن ... من دختر قوی ای هستم .ولی دیگه شونه هام خسته شدن .کاش می فهمیدی ... کاش می فهمیدین ... دلم می خواد تو قطره هایِ بارونِ پاییزِ امسال غرق بشم و برم ... برم ...برم ...برم ... به یک جای دور ... خیلی دور ... جایی پر از ناشناسی ... آسودگی ... رهایی ...بی فکر ... بی هیاهو ... شاید ... روزی ...با بهاری ... باریده بشم ... خوشحال ... بی دغدغه ... در آغوشِ گرمش ... _______________________ دوســتت دارم های من به مشابه دوستت دارم های کودکیست که وقتی از او سوال می کنی، چقدر دوستم داری؟ او در پاسخ می گوید: دو تا و یا ده تا و یا نهایتش به بزرگی محدوده دو دستانش... دوست داشتنی در حــــد توان، به دور از دروغ و به وسعت آسمـــان. _______________________ عجب زمانه بدی شده! دلم خیلی گرفته...طعم زندگی زیبا را هم دیگر نمی توان به آسانی چشید!دیگر نمی شود میان آدم ها باشی و دستانت را برای دعا کردن رو به آسمان بلند کنی!دیگر نمی شود میان نگاه ها باشی و وقتی که بغضت گرفت اشک بریزی!دیگر نمی شود محبت را به هر کس که خواستی ارزانی دهی!دیگر نمی شود خوب بود و دیگران با تو بد تا نکنند! دیگر نمی شود صبر پیشه کنی وقتی که زخم های دلت را تازه تر می کنند! دیگر نمی شود که نمی شود آنطور که میخواهی زندگی کنی وقتی که هیچکس تو را برای خودت نمی خواهد و تنها برای نفع خودش می خواهد! خدایــا می بینی؟! جور خوب ماندن را؟ جور زندگی کردن را؟ آخر! چگونه در آغوش بگیرم این همه دلتنگی را؟ _______________________



برچسب‌ها:
[ سه شنبه 17 آذر 1394برچسب:, ] [ 19:39 ] [ shiva ]
[ ]

خدا جونم



برچسب‌ها:
[ شنبه 30 آبان 1394برچسب:, ] [ 5:19 ] [ shiva ]
[ ]

همسفر من



برچسب‌ها:
[ شنبه 30 آبان 1394برچسب:, ] [ 5:18 ] [ shiva ]
[ ]

مال خود باش



برچسب‌ها:
[ شنبه 30 آبان 1394برچسب:, ] [ 5:17 ] [ shiva ]
[ ]

بیش از حد



برچسب‌ها:
[ شنبه 30 آبان 1394برچسب:, ] [ 5:17 ] [ shiva ]
[ ]

درد دل یک مرد رامرد می فهمد



برچسب‌ها:
[ شنبه 30 آبان 1394برچسب:, ] [ 5:15 ] [ shiva ]
[ ]

یه ادمایی



برچسب‌ها:
[ شنبه 30 آبان 1394برچسب:, ] [ 5:14 ] [ shiva ]
[ ]

می خواهم زیر دستانت حس کنی ضربانی را که برای تو می تپد



برچسب‌ها:
[ شنبه 30 آبان 1394برچسب:, ] [ 5:5 ] [ shiva ]
[ ]

تنهایی یعنی همه ی مهربونیات رفت و راه زندگی ی تو از دوستت جداشد یعنی دوستی داری که نمیدونه خاطرش چه قدر بزات عزیزه یعنی با یه سلام شروع میشه و با یه کلمه ی پنج حرفی تموم میشه خدافظ یعنی اشک ریختن برا دوستتت یعنی وقتی داش میرفت تو اونجا نباشی تا اخرین دیدارت تو ذهنت بمونه یعنی دوستت بیاد پیشت و بگه براچی داری گریه میکنی دوونه یعنی دوستت به خاطر گریت گریش بگیره تنهایی یعنی نهایت عشق مگه نمیگن ظاهر دمارو نبین ظاهرش غلط اندازه ولی هم ی بد بختیاش عین عشقه هرچی نوشتم حرف دلم بود نه از ایی کپی کردم نه هیچی تو هم حرف دلتو بنویس



برچسب‌ها:
[ شنبه 30 آبان 1394برچسب:حرف دل, ] [ 5:2 ] [ shiva ]
[ ]

بی تو، مهتاب‌شبی، باز از آن كوچه گذشتم، همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم، شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم، شدم آن عاشق دیوانه كه بودم. در نهانخانۀ جانم، گل یاد تو، درخشید باغ صد خاطره خندید، عطر صد خاطره پیچید: یادم آمد كه شبی باهم از آن كوچه گذشتیم پر گشودیم و در آن خلوت دل‌خواسته گشتیم ساعتی بر لب آن جوی نشستیم. تو، همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت. من همه، محو تماشای نگاهت. آسمان صاف و شب آرام بخت خندان و زمان رام خوشۀ ماه فروریخته در آب شاخه‌ها دست برآورده به مهتاب شب و صحرا و گل و سنگ همه دل داده به آواز شباهنگ یادم آید، تو به من گفتی: ـ «از این عشق حذر كن! لحظه‌ای چند بر این آب نظر كن، آب، آیینۀ عشق گذران است، تو كه امروز نگاهت به نگاهی نگران است، باش فردا، كه دلت با دگران است! تا فراموش كنی، چندی از این شهر سفر كن!» با تو گفتم:‌ «حذر از عشق!؟ - ندانم سفر از پیش تو؟ هرگز نتوانم، نتوانم! روز اول، كه دل من به تمنای تو پر زد، چون كبوتر، لب بام تو نشستم تو به من سنگ زدی، من نه رمیدم، نه گسستم . . .» باز گفتم كه : «تو صیادی و من آهوی دشتم تا به دام تو درافتم همه جا گشتم و گشتم حذر از عشق ندانم، نتوانم!» اشكی از شاخه فرو ریخت مرغ شب، نالۀ تلخی زد و بگریخت . . . اشک در چشم تو لرزید، ماه بر عشق تو خندید! یادم آید كه: دگر از تو جوابی نشنیدم پای در دامن اندوه كشیدم. نگسستم، نرمیدم. رفت در ظلمت غم، آن شب و شب‌های دگر هم، نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم، نه کُنی دیگر از آن كوچه گذر هم . . . بی تو، اما، به چه حالی من از آن كوچه گذشتم!



برچسب‌ها:
[ شنبه 30 آبان 1394برچسب:بی تو, ] [ 4:55 ] [ shiva ]
[ ]

جای پیراهن ساده ی "مردانه ات" را تی شرت های مارک دار گرفته(بعضا آب رفته اند) ! پسرانمان زیر ابرو بر میدارند ! دخترمان ابرو تیغ میزنند ! اوضاعی شده دیدنی ... پارکها ، سینماها ، پاساژها شده اند سالن مد ! و البته دوست یابی! حاجی تو رفتی که خودت را پیدا کنی و خدایت را اینها مانده اند و دارند خودشان را گم میکنند ! حاجی ؛ گلوله دست شما را زخم انداخت و بعدها برد ، اینجا خودشان بر سر و صورت و دست و بازویشان زخم و نقش می اندازند که زیبا شوند ... !!! اینجا به کسی بگویی : خواهرم ... هنوز بقیه حرف را نگفته شاکی میشود که چرا شما بسیجی ها نمیگذارید راحت باشیم؟ما آزادی میخواهیم ...چرا شماها نمیفهمید؟ اینجا اگر ماه رمضان به بعضیها گفتی ماه رمضان است،حرمت نگه دارید.تو را میکشند...به همین سادگی اگر گفتی آقا مزاحم ناموس مردم نشو ،تو را میکشند و کمترینش اینست که چشمت را کور کنند...به همین سادگی داغ بر دلم مانده ... و من مات و مبهوت از این همه شجاعت که تو لا اقل از ما انتظارش را داری و نداریمش ! اینجا پسری با تیپ آنچنانی هرچقدر هم که بی احترامی کند به غیر و سر وصدا کند ،همه میخندند و میگویند چه بانمک ! اما پسری مذهبی که با صدای بلند صلوات بفرستد بعد از نماز جماعت : بعضیها میگویند: زهرمار ! داد نزن سرمون رفت !!! دختری با مانتوی کوتاه و تنگ و آستینهای بالا زده شده با قر و غمیش راه برود همه میگویند چه باکلاس! اما دختری چادری که بخواهد از کنارشان رد شود میگویند : صلواااااات : اللهم صل علی محمد و آل محمد اینجا به خیلی چیزهایی که اعتقاد تو بود میخندند ! به ریش میخندند ...به چادر میخندند ... به لباس پیغمبر میخندند ... راستی فرمانده ... این کتاب صورت هم عالمی دارد ! "فیس بوک" را میگویم



برچسب‌ها:
[ دو شنبه 18 آبان 1394برچسب:اینطور راه شهدا رو ادامه دادیم, ] [ 15:37 ] [ shiva ]
[ ]



برچسب‌ها:
[ دو شنبه 18 آبان 1394برچسب:بوسه ای سرد بر شیشه عمرم, ] [ 1:25 ] [ shiva ]
[ ]

 

                                              ای عشق مدد کن به سامان برسیم                                                                                                                                                چون مزرعه ی تشنه به باران برسیم                                                                                                                                              یا من برسم به یار و یا یار به من                                                                                                                                                       یا هردو بمیریم وبه بایان برسیم                                                                                                                   



برچسب‌ها:
[ دو شنبه 18 آبان 1394برچسب:عشق یعنی امید به زندگی, ] [ 1:10 ] [ shiva ]
[ ]

 

در سراشیبی که نامش زندگیست با همه بیگانگی هایم میروم درسکوت سرد و تاریک زمان بی هدف بی یار وتنها میروم میروم تاشاید در دشتی بزرگ درسراشیبی که نامش زندگیست باز آیم آنچه را گم کرده ام آن هم خونی که دنیا بر دل ما می کند جای ما هر کس که باشد ترک دنیا میکند هرگاه تنها میشوم با گریه یادت میکنم سخت است میدانم....ولی یک روز عادت میکنم



برچسب‌ها:
[ دو شنبه 18 آبان 1394برچسب:زندگی کن حتی بی نشونه, ] [ 1:6 ] [ shiva ]
[ ]

دکلمه: روز میلاد من است امدم دست کشم به سرو گوش عرق کرده ی دنیای خودم قول دادم که در این شعر فقط خود باشم تا خودم با همه خود باشمو تنهای خودم رد انگشت تو بر سینه ی سیبست هنوز من غلط کرده و مغضوب خداوند شدم بعد از آن هم که تو با سنگ زدی شیشه شکست من خریدار تنو جای کمربند شدم شک نکن بی من از این وضع گذر خواهی کرد به نشانی که نمانده است بدنم فکر نکن من که ازمنطق و دستور حقیقت گفتم به مضامین مجازی تنم فکر نکن باز با این همه هروقت غمی شیه کشی من همین نبش کنارو چمنم فکر نکن قول دادم که در اندیشه خود حبس شوم/دل به بالاو بلندای خیالی ندهم دوست دارم که خودم پشت خودم باشمو بس/به تن هیچ عقابی پرو بالی ندهم تو که رفتی پی تابو تپش رود برو/به قدمهای اسیر لجنم فکر نکن من به دستان خودم گور خودم را کنده ام/به پذیرای دفنو کفنم فکر نکن من محالم تو به ممکن شدنم فکر نکن/و به آلودگی پیرهنم فکر نکن گرچه رو زخمیمو دست کجو تند زبان/به سرو صورتو دستو دهنم فکر نکن تو که از منزل منقل تبر آوردی باز/هی به آیا بزنم یا نزنم فکر نکن بخت نامرد بزن بد به دلت راه نده/به غم انگیزی فرزندو زنم فکر نکن نفسی تازه کنو اره بکش/شاخه بریز به غم جوجه کلاغی که منم فکر نکن شکن نکن بی من از ورته گذر خواهی کرد به نشانی که نماند از بدنم فکر نکن



برچسب‌ها:
[ دو شنبه 18 آبان 1394برچسب:اثر انگشت, ] [ 1:3 ] [ shiva ]
[ ]



برچسب‌ها:
[ شنبه 16 آبان 1394برچسب:موفقیت استقامت دوستی, ] [ 2:24 ] [ shiva ]
[ ]



برچسب‌ها:
[ شنبه 16 آبان 1394برچسب:دل تنگ, ] [ 2:21 ] [ shiva ]
[ ]



برچسب‌ها:
[ شنبه 16 آبان 1394برچسب:چشمانم دل بستن, ] [ 2:19 ] [ shiva ]
[ ]



برچسب‌ها:
[ شنبه 16 آبان 1394برچسب:خدایا محبوبم تویی, ] [ 2:17 ] [ shiva ]
[ ]

عشق دروغین لیاقت می خواهد واژه " ما " شدن لیاقت می خواهد "شریک " شدن تو خوش باش به همین "با هم " بودن های امروزت من خوشم به خلوت تنهایی ام تو بخند به امروز… من میخندم به فرداهایت                                                                                                                                                                                                                                       



برچسب‌ها:
[ شنبه 16 آبان 1394برچسب:عشق دروغین, ] [ 2:10 ] [ shiva ]
[ ]

<زمستان امده است... خسته ام!میخوابم.                                              بهار که آمد.. پیله ام را میشکافم.. تا با پرهای خیس..                      دوباره عاشقت شوم...!                                  



برچسب‌ها:
[ شنبه 16 آبان 1394برچسب:اغازی دوباره, ] [ 2:4 ] [ shiva ]
[ ]

ندیدم تا به حال عشق و صداقت را جز از دل تو، ندیدم تا به حال مهربانی و وفا را جز از قلب مهربان تو، ندیدم یک قلب پاک را جز قلب درخشان تو تا به حال، بیا تا ثابت کنیم به همه معنای یک عشق ماندگار! برمیگردیم به سر خط ، دلتنگی مرا دیوانه میکند تا آخر خط ، گفتم تا گفته باشم درد دلم را به تو ، یکی که بیشتر نیست در این دنیا دیوانه ی تو!                                                                                                                                                                                                                                                                                                                             



برچسب‌ها:
[ شنبه 16 آبان 1394برچسب:عشق وصداقت, ] [ 2:1 ] [ shiva ]
[ ]

                                                                                                                              شبي كه يارم آمد دلم به آسمان پرواز كرد راز اين شب ها را مهتاب برايم روشن كرد قلب عاشقش سفره اي از نور بود سوار بر نگاه دور يك دوست بود هر لحظه در نگاه او آهي تازه مي كشيد هر لحظه در دوري او قلبش دوچندان مي تپيد تا به حالا خود را اسير عشق نديده بود گويي كه شيرين او در نگاهش يك پديده بود اينجا در دنيايي ديگر مرام نامه اي در دل داشت! حكايت از دردي كه هميشه بر سرش مي پنداشت دلش آرام مي گرفت وقتي در خانه اش قدم مي زد در هر گزاره شاد مي شد وقتي در كويش پرسه مي زد



برچسب‌ها:
[ شنبه 16 آبان 1394برچسب:شبی که یارم بیاید, ] [ 1:55 ] [ shiva ]
[ ]



برچسب‌ها:
[ شنبه 16 آبان 1394برچسب:هوای تو هوای نفس کشیدنمه, ] [ 1:18 ] [ shiva ]
[ ]

دنیای مجازی

دنیـــــای مجــــازی جاییه که وقتی کسی که دوستش داری ازت میپرســـه خوبی؟؟ میگی خوبــــم مرسی! اما اون نه میتونه بغــض گلوتـو ببینه… نه میتونه چشـــــــآی خیس تو ببینه… حتی نمیتونه دلتنگیتو حــــس کنه… بعد هم با خـــــیال راحت میره که با یکی دیگه چــــت کنه…        



برچسب‌ها:
[ چهار شنبه 1 مرداد 1393برچسب:, ] [ 21:50 ] [ shiva ]
[ ]

عشق یعنی این.....

یه پیر زن و یه پیر مرد تو یه خونه زندگی میکردن پیره زنه موقع خواب خروپف میکرده و نمیذاشته پیر مرد بخوابه و پیرمرد تا صبح بیدار میمونده وقتی ام که پیره زنه بیدار میشد بش میگفته که خروپف میکنی پیر زن قبول نمیکرده و میگفت من خروپف نمیکنم. پیر مرد برای این که ثابت کنه پیر زن خروپف میکنه یه شب صدای خروپف پیرزنه رو ضبط میکنه که وقتی پیرزن بیدارشد بش نشون بده. همون شب دیگه پیرزن از خوب پا نمیشه تا پیر مرد صداشو نشون بده و همون صدای خروپف ضبط شده از پیرزن تا چند سال برای پیر مرد حکم لالایی رو داشته و شبا تا اون صدای خروپف رو گوش نمیداد خوابش نمی برد و عشق یعنی این........                      



برچسب‌ها:
[ دو شنبه 30 تير 1393برچسب:, ] [ 16:56 ] [ shiva ]
[ ]

یک حرف وتنهایی می شکند دل مرا

شب های دراز را با بغض در خیابان های شهر سپری میکنم یک حرف و تنهایی دل میشکند مرا نفسم میگیرد از هوس های مردم از بوی شهوت هایشان هی بغض میکنم و خیابان ها را طی میکنم اروم از کنار عابرها میگذرم از کنار عابرهای بی تفاوت چفدر دل من سنگین میشود که قدم هایم را از روی نهایی برمیدارم وهیچکسی جز خودم صدای فریادهای درونم را نمیشنود... آه که چه سخت از زندگی کنار مردمی که حتی نسبت به خود بی تفاوتند... و چه سخت است تحمل روزهایی که تورا میگریاند وبه زانو در می اورد و پس از اندکی تامل تورا وادار به تصمیمی نو و زندگی ای جدید میسازد و از ان پس تنها یک چیز برایت مهم است ... اری زندگی .... ان هم زندگی ای که تا دیروز برای اتمامش نذر میکردی و حال برای ادامه اش....                     



برچسب‌ها:
[ یک شنبه 29 تير 1393برچسب:شکستن دل, ] [ 14:7 ] [ shiva ]
[ ]

خیلی دیر اومد

دیروز اومده بود دیدنم با یه شاخه گل و لبخندی ک همیشه آرزو شوداشتم گریه کرد و گفت دلش برام تنگ شده من چیزی نگفتم فقط نگاش کردم. وقتی ک رفت سنگ قبرم از اشکاش پر شده بود...        



برچسب‌ها:
[ شنبه 28 تير 1393برچسب:, ] [ 11:50 ] [ shiva ]
[ ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد